روانشناسی.علوم تربیتی نظرات و مقالات روانشناختی وتربیتی درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید نويسندگان یکی از دانشجویان دکتر حسابی به ایشان گفت : شما سه ترم است که مرا از این درس می اندازید. من که نمی خواهم موشک هوا کنم . می خواهم در روستایمان معلم شوم . دکتر جواب داد : تو اگر نخواهی موشک هوا کنی و فقط بخواهی معلم شوی قبول ، ولی تو نمی توانی به من تضمین بدهی که یکی از شاگردان تو در روستا ، نخواهد موشک هوا کند. ."روحــــش شــــاد " شاد بودن هنر است بخشی از یاداشتهای شخصی سهراب درباره دوران جوانی: «تنهایی من عاشقانه بود. نقاشی عبادت من بود. من شوریده بودم و شوریدگی ام تکنیک نداشت. راستی چه دیر به ارزش نقصان پی بردم زندگی من آرام می گذشت. اتفاقی نمی افتاد. دگرگونی های من پنهانی بود. با دوستان قدیم-یاران دبیرستانی-به شکار می رفتیم. آنقدر زود از خواب پا می شدیم که سپیده دم را در آبادیهای دور تجربه می کردیم. ما فرزندان وسعت ها بودیم. سطوح بزرگ را می ستودیم. در نفس فصل روان می شدیم. شنزار ها فروتنی می آموختند. جایی که افق بود نمی شد فروتن نبود. زیر آفتاب سوزان می رفتیم. و حرمت خاک از کفش های ما جدایی نداشت. روانشناس سویسی ژان پیاژه مراحل رشد تفکر را که بالاخره به توانایی تفکر به شکل تفکر پخته یا بزرگسالی منتهی میشود، تشریح کرده است. طبق نظر پیاژه، افکار انسان به صورت مرحله به مرحله به پختگی میرسد. سرعت و ارتقای رشد افکار کودک از یک مرحله به مرحله بالاتر فکری تابع استعداد فطری و موقعیتهای محیطی میباشد که کودک در آن بسر میبرد. این بدین مفهوم است که یک کودک ممکن با وصف رشد جسمی خوب در اثر نامساعد بودن شرایط فطری و یا محیطیاش رشد فکری خوب نداشته باشد و در مرحله فکری قبلی خویش باقی بماند و یا رشد فکری وی به آهستگی به پیش رود. ممکن است تعداد زیادی از افراد در جوامع مختلف هرگز به بلوغ فکری دست نیابند. ادامه مطلب ... چون حاصل آدمی در اين شورستان جز خوردن غصه نيست تا کندن جان خرم دل آنکه زين جهان زود برفت و آسوده کسی که خود نيامد به جهان آینده چیزی نیست که انسان به ارث ببرد ؛ بلکه چیزی است که خود آن را می سازد رمز خوشبخت زیستن، در آن نیست که کاری را که دوست داریم انجام دهیم بلکه در این است که کاری را که انجام می دهیم دوست داشته باشیم. انسان تا وقتی فکر می کند نارس است به رشد و کمال خود ادامه می دهد و به محض آنکه گمان کرد رسیده شده است ، دچار آفت می شود. خداوندا...
خداوندا تو میدانی که من دلواپس فردای خود هستم
مبادا گم کنم راه قشنگ آرزوها را مبادا گم کنم اهداف زیبا را مبادا جا بمانم از قطار موهبتهایت مرا تنها تو نگذاری که من تنهاترین تنهام؛ انسانم خدا گوید :
تو ای زیباتر از خورشید زیبایم تو ای والاترین مهمان دنیایم تو ای انســــان ! بدان همواره آغوش من باز است شروع کن ... یک قدم با تو تمام گامهای مانده اش با من
خدا را سپاس که عمر را در خواندن و نوشتن گذراندم که بهترین شغل را در زندگی، مبارزه برای آزادی و نجات ملتم میدانستم و اگر این دست نداد، بهترین شغل یک آدم خوب، معلمی و نویسندگی است و من از هجده سالگی کارم این هر دو. کاغذ سفید را هر چقدر هم که تمیز و براق باشد کسی قاب نمی گیرد. برای ماندگاری در ذهن ها باید حرفی برای گفتن داشت. پيوندها
تبادل لینک
هوشمند |
|||
|