روانشناسی.علوم تربیتی نظرات و مقالات روانشناختی وتربیتی درباره وبلاگ به وبلاگ من خوش آمدید نويسندگان لاک تاثیر ژرفی بر فلسفه سیاسی، و به ویژه بر لیبرالیسم نوین گذاشت. مایکل زوکرت عنوان میکند که لاک با معتدل کردن فلسفه حکومت مطلقه هابز و به ویژه مطرح کردن جدایی دین از سیاستلیبرالیسم را پایه ریزی کرد. لاک تاثیر زیادی بر ولتر گذاشت به طوری که ولتر از او با عنوان "لاک دانا" نام میبرد. بحثهای او در زمینهٔ آزادی و قرارداد اجتماعی بعدها بر نوشتارهای الکساندر همیلتون،جیمز مدیسون، توماس جفرسون و سایر بنیانگذاران ایالات متحده آمریکا تاثیر گذاشت. در حقیقت، یک بخش از رسالهٔ دوم به صورت کلمه به کلمه در اعلامیه استقلال ایالات متحده آمده است. تاثیرگذاری لاک به حدی بوده است که توماس جفرسون نوشته است: "بیکن، لاک و نیوتن بدون استثنا بزرگترین انسانهایی بودهاند که در طول تاریخ زیستهاند. آنها پایههای ساختار عظیمی را ایجاد کردهاند که دانش فیزیکی و اخلاقی بشر در آن رشد میکند".امروزه بیشتر لیبرتارینهای معاصر لاک را تاثیرگذار می دانند. اما حتی میتوان تاثیر گذاری لاک را در زمینهٔ شناخت شناسی عمیق تر دانست. لاک مفهوم "خود"، یا "خویشتن" را دوباره تعریف نمود. مورخان فلسفه مانند چارلز تیلور و جرالد سیگل عنوان میکنند که نوشتاری دربارهٔ درک انسان اثر جان لاک نقطهٔ آغاز مفهوم نوین "خویشتن" در غرب است. لاک را میتوان به عنوان شخصی که اولین ذهن مدرن را داشته است، توصیف نمود. این امر به خاطر آنست که او برخی از مسائل مهم در تفکرات پس از قرون وسطا را گردآوری کرد و آنها را در قالب یک چشم انداز واحد ارائه نمود. بخشی از پیام او به بشریت را میتوان در قالب این کلمات خلاصه کرد: "هرگز بدون تفکر از بزرگان علمی، سیاسی و مذهبی پیروی نکنید. همچنین بدون تفکر از سنت و قراردادهای اجتماعی پیروی نکنید. برای خودتان به طور مستقل فکر کنید. به شواهد موجود نگاه کنید و سعی کنید دیدگاهها و رفتارتان را بر پایهٔ اینکه مسائل واقعاً چگونه هستند، بگذارید." امروزه شاید برای انسانهایی که در جوامع مدنی زندگی میکنند سخت باشد که تصور کنند این پیام برای جامعهٔ زمان لاک چقدر جدید بوده است. این پیام تاثیرات انقلابی بر سیستم آموزشی، دانش، سیاست، و حتی خود فلسفه در غرب گذاشت. این پیام همزمان با نیاز جدید در عرصهٔ دانش برای مشاهده و آزمایش بود. لاک بر نیوتن تاثیر گذاشت، و همچنین از او تاثیر پذیرفت. رویکرد او به سیستم آموزشی، مخالفت با یادگیری طوطی وار و مخالفت باآموزش مطالب کهنه شده برای زمان حال و مسائل تقدیس شده توسط سنت بود. او اعتقاد داشت که زبان نباید از طریق دستور زبان آموزش داده شود بلکه باید از راه تمرین و مثال آموخته شود. او میخواست تا بر مسائل کلاسیک تاکید کمتری شود و توجه به مسائل مدرن معطوف گردد. او اعتقاد داشت که تمام انسانها مستعد پیشرفت هستند و پاسداری از حقوق و آزادی افراد تنها هدف قانونی حکومت است. این چشم انداز با خصومت از سوی حکومتهایی که قادر به تامین شرایط آن نبودند مواجه شد. گرچه فلسفهٔ لاک مخالفت با حکومت مطلقه در تمام عرصههای زندگی و عقیدتی است، ولی نیت آن به هیچ وجه ترویج خشونت طلبی و ستیزه جویی نیست بلکه کاملاً برعکس فلسفهٔ او در جهت گسترش خوش اخلاقی، میانه روی و تواضع است. در فلسفهٔ او همیشه تاکید بر عقل سلیم، جلوگیری از بردن مسائل به سوی افراطی گری و در نظر گرفتن تمام حقایق و شواهد برای یک موضوع است. تمام جنبههای مذکور در فلسفهٔ لاک با یکدیگر در هم تنیده است. این فلسفه پایههای لازم را برای رشد تفکرات فلسفی در کشورهای انگلیسی زبان در یک دورهٔ زمانی دویست ساله پس از لاک فراهم آورد. فلسفهٔ لاک به اساس نگرش انگلو-ساکسون به مسائل تبدیل شد و همچنین تاثیر عظیمی بر توسعه جوامع فرانسه و آلمان گذاشت. ولتر در فرانسه و کانت در آلمان هر دو طرفدار نظریاتی بودند که لاک پایه گذاری کرده بود. نظرات شما عزیزان: پيوندها
تبادل لینک
هوشمند |
|||
|